Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرنگار ایکنا؛ همایش ملی «حکمت اشراقی در پرتو آراء و آثار شهاب‌الدین سهروردی»، امروز هشتم مرداد، با حضور جمعی از اندیشمندان و علاقه‌مندان در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد.
غلامعلی حدادعادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در این همایش بیان کرد: اشتغالات بنده در این سا‌ل‌ها بیشتر از آنکه فلسفی بوده باشد، ادبی بوده و با این حال شیخ اشراق به اندازه‌ای اهمیت دارد که انسان نمی‌تواند اهمیت او را فراموش کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

سرگردانی خود را بین ادبیات و فلسفه مرور می‌کردم و یاد این بیت افتادم که «تا یک ورق از کلیله در گوشم شد، سیصد ورق از شفا فراموشم شد». در هر صورت بنده مطلبی را در باب اهمیت انتخاب نور به عنوان بن‌مایه، درون‌مایه و جوهر فلسفه سهروردی مطرح خواهم کرد. البته که این بحث بسیار مفصل است و در شرایط فعلی و این فرصت اندک نیز حق مطلب ادا نمی‌شود و جا دارد که در یک فراغت مناسب، مطلبی در حد یک کتاب در مورد این موضوع نوشته شود و من به سرفصل‌ها اشاره می‌کنم.

بهترین تعریف نور
وی در ادامه افزود: بهترین تعریفی که از نور شده این است که «ظاهر لنفسه مظهر لغیره». به خودی خود ظاهر است و در عین حال ظاهرکننده و آشکارکننده هر چیزی غیر خود نیز هست. اما جالب است بدانید که این نور که در تعریف آن گفته‌اند «ظاهر لنفسه»، در علم و در علوم تجربی چندان هم ظاهر نیست. نور هم در علم یک مبحث بسیار مهم و جذاب است و هم در فلسفه.

نور که در تعریف آن گفته‌اند «ظاهر لنفسه»، در علم و در علوم تجربی چندان هم ظاهر نیست. نور هم در علم یک مبحث بسیار مهم و جذاب است و هم در فلسفه.

حدادعادل تصریح کرد: در فیزیک، ما نور را در دو بخش فیزیک نیوتونی یا کلاسیک و نیز فیزیک مدرن و نوین مطرح می‌کنیم و داریم. در فیزیک کلاسیک یکی از مباحثی که در قدیم محل بحث بوده و به زیست‌شناسی و علم ابصار کشیده شده، تفاوت دیدگاه‌ها، مخصوصا بین قدما از حیث تبیین ابصار است. اینکه چطور اشیاء را می‌بینیم که دو نظریه در اینجا مطرح است؛ یکی اینکه اشیاء به چشم ما نور می‌فرستند و آنها را رویت می‌کنیم و دوم اینکه ما از چشم خودمان شعاعی می‌فرستیم که به اشیاء می‌خورد و به سوی ما می‌آید و موجب رویت می‌شود و طرفداران هر دو نظریه نیز ادله خود را دارند.

نور در فلسفه و فیزیک
رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ادامه بیان کرد: اما نور در فیزیک جدید سرآغاز بحث‌های مهمی شده و بنیاد فیزیک کوانتومی از تأمل در مورد حقیقت نور آغاز شده است. اینکه آیا نور به عنوان یک شار انرژی، یک موج است و حقیقت پیوسته دارد و یا اینکه ذراتی هستند به نام فتون‌ها که نور را تشکیل می‌دهند، بحثی است که پایه مکانیک کوانتومی شده و این بحث دوگانگی ذره‌ای یا موجی بودن نور دوگانه‌ای است که همچنان در فیزیک مطرح است و اگر قرار باشد که کتابی نوشته شود، باید یک فصل از آن به این بحث‌های نیمه‌علمی و نیمه‌فلسفی پرداخته شود که در فلسفه علم و فلسفه فیزیک در مورد حقیقت نور مطرح است.
وی تصریح کرد: قهرمان بحث از نور در فلسفه، سهروردی است که حکمت اشراقی او معرف همین حقیقت است. نام اشراق، حکایت از نوری بودن دارد که همه چیز حول محور نور است. فلسفه به آن شکلی که در عالم اسلام آغاز شد، میراث یونانیان بود و در ارسطو بحث از وجود و عدم مطرح بود و فلسفه مشائی نیز گفتمانش گفتمان وجودی است و متافیزیک هم احوال وجود بما هو وجود است و همه‌اش بحث از وجود را شامل می‌شود. البته فارابی و ابن‌سینا آمدند و این فلسفه یونانی را تا حد امکان توسعه دادند و سعی کردند که به معارف اسلام نزدیک کنند، اما همچنان در عالم اسلام متفکرانی بودند که این فلسفه و گفتمان و بیان را نمی‌پسندیدند و شما از سنائی، مولوی تا حتی عرفا و متکلمان و ... می‌بینید که برایشان این بحث‌های خشک فلسفه مشائی دلچسب نبود. اینها گویی که یک نوع تباین و فاصله‌ای از فضای گفتمانی قرآنی با حکمت اشراق داشت.

گره کور در فلسفه اروپایی
حدادعادل در ادامه بیان کرد: قصد دارم بگویم که چطور انتخاب نور به کم کردن این فاصله کمک کرد. یکی از مسائلی که همیشه در فلسفه مطرح بوده و به ویژه در فلسفه اروپایی از رنسانس به بعد در فلسفه جدید مطرح بوده و هست، دوگانه هستی و معرفت است. هستی‌شناسی یکسو و معرفت‌شناسی سوی دیگر این دوگانه هستند که سبب بروز انواع مکتب‌های فلسفی شده است. ناسیونالیسم و فلسفه کانت و ... همه اینها برمی‌گردد به اینکه ما به چه چیزی می‌توانیم دسترسی پیدا کنیم و اینکه ببینیم چه دلیلی داریم که چیزی که می‌شناسیم حقیقت دارد. یک عالمی است به نام ذهن و یکی نیز عالم اعیان است و باید ببینیم که چطور می‌شود بین عالم اعیان و آنچه ما به عنوان صور ادراکی تشکیل می‌دهیم، پلی ایجاد کنیم و اینها را وصل کنیم. این مسئله بسیار مهمی در فلسفه است که یک گره کور در فلسفه اروپایی محسوب می‌شود.

سهروردی حقیقتی را مطرح کرده که این دوگانگی هستی و معرفت به خودی خود بلاموضوع می‌شود، چون نور «ظاهر لنفسه مظهره لغیره» است. این یک مفتاح و یک کلید گشایش مباحث بسیار مهم است.

وی در ادامه افزود: نکته مهم اینکه سهروردی با انتخاب نور به عنوان حقیقت کاری کرد که فهم هستی و معرفت آسان بشود. چون هر کس نور را به عنوان حقیقت هستی تصور کند، نور عین معرفت نیز هست. یعنی تصوری که ما از نور داریم به همان اندازه که آن تصور وجود را به ما منتقل می‌کند، نور به همان مقدار معرفت و شناسایی را به ما منتقل می‌کند. در زبان و ادب نیز نور معادل درک و فهم و معرفت است و تاریکی نیز معادل جهل است. سهروردی حقیقتی را مطرح کرده که این دوگانگی هستی و معرفت به خودی خود بلاموضوع می‌شود، چون نور «ظاهر لنفسه مظهره لغیره» است. این یک مفتاح و یک کلید گشایش مباحث بسیار مهم است. ما در علم حضوری تباینی بین وجود و معرفت حس نمی‌کنیم. آنجایی که به نفس خود رجوع می‌کنیم می‌بینیم همان موقع که به نفس خود به عنوان وجود تصدیق می‌کنیم به شناسا بودن و شناختنی بودن این حقیقت نیز تصدیق می‌کنیم که در علم حضوری خیلی بین و واضح است. نور همینطور مسئله را حل می‌کند که در علم حضوری حل می‌کند. چطور در علم حضوری فاصله‌ای حس نمی‌کنیم، در نور نیز همین است.

حدادعادل بیان کرد: تاکید می‌کنم که هر کجا معرفت وجود دارد، آنجا نوری تابیده است و هر کجا تاریکی است جهل نیز همان جا است. نور که هست وجود نیز هست، اما سهروردی با انتخاب نور، دو دوگانه دیگر را نیز حل کرده است، یکی دوگانه بین هستی‌شناسی و زیبایی‌شناسی بوده است، چون بحث است که اگر گفتمان ما فقط وجودی باشد، در پیوند دادن این وجود محض با زیبایی دشواری داریم. اما نور در عین حال که وجود است، عین زیبایی نیز هست، یعنی راه را باز می‌کند که به وحدت زیبایی حسن و هستی قائل شویم. دوگانه دیگری که از بین می‌رود نیز دوگانه هستی و خیر و شر است؛ یعنی خیر یک چیز است و هستی یک چیز. نور در عین حال که وجود است، عین خیر نیز هست، پس خیر و زیبایی و معرفت و هستی است. بنابراین این ظرفیت‌هایی است که در نور وجود دارد و این دوگانه‌های وجود و عدم و زشت و زیبا و ... همه با بحث نور و ظلمت حل می‌شود و قابل فهم است.

پیوند فلسفه و دین با «نور»
وی در ادامه افزود: یک خدمت مهم دیگری که سهروردی در عالم اسلام به فلسفه کرده، این است که یک حقیقتی را به عنوان اساس تفکر فلسفی و حکمت قرار داده که آن حقیقت کاملا زبان دینی را با خودش به همراه دارد. یعنی وقتی سهروردی اساس کار خود را نور قرار می‌دهد و یک انسان معتقد که آیه «اللَّهُ نُورُ السَّمَوَتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَوهٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ ...» را می‌خواند، تصدیق می‌کند که در این آیه قرآن یک هستی‌شناسی توحیدی را معرفی کرده است. وقتی یک فیلسوف به جای وجود، نور را مطرح کرده، راه را برای آشتی دین و فلسفه هموار کرده است. چون از چیزی مغایر با گفتمان دینی حرف نمی‌زند. او آمده و همین آیه را تفسیر می‌کند و سایر آیاتی که در قرآن در مورد نور است و آن همه عبارات و جملاتی که در ادعیه ما در مورد نور وجود دارد را تبیین می‌کند. یعنی کاملاً انسانی که در حکمت اشراقی حقیقت را نور می‌داند، وقتی به متون دینی مراجعه کند، احساس بیگانگی ندارد.

اصالت وجود، وحدت وجود، تشکیک وجود و همه اینها آن اصول حکمت متعالیه ملاصدرا است که برای بیان اینها اولین مثالی که می‌زند نور است.

رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی بیان کرد: راهی که سهروردی طی کرد، کمک بسیاری برای پدید آمدن حکمت متعالیه در ملاصدرا بود. ملاصدرا به وجود ابن سینا بازگشت، اما به این وجود اوصافی را نسبت داد که ملاصدرا به نور نسبت داد. یعنی گویی شیوه بیان و نکات مورد نظر سهروردی را در حکمت اشراق گرفت و آنها را به وجود نسبت داد. اصالت وجود، وحدت وجود، تشکیک وجود و همه اینها آن اصول حکمت متعالیه ملاصدرا است که برای بیان اینها اولین مثالی که می‌زند نور است. بعد نیز وحدت نورها مطرح می‌شود، یعنی هرکجا نوری هست، از انوار خدا است. یعنی یک نور است و اینطور نیست که بگوییم چند نوع نور داریم، لذا می‌شود با این حکمت اشراقی، بازسازی حکمت مشاء بر اساس جهت گیری‌های سهروردی را برای ملاصدرا آسان کرد.
انتهای پیام

منبع: ایکنا

کلیدواژه: خبرگزاری قرآن اندیشه غلامعلی حدادعادل سهروردی شیخ اشراق نور قهرمان نور هستی معرفت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۶۰۰۵۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جغرافیای اصفهان از منظر علم فلسفه جایگاه بی‌نظیری دارد

ایسنا/اصفهان عضو هیئت‌علمی گروه فلسفه دانشگاه اصفهان با بیان اینکه پایه‌های قوی و ریشه‌دار تفکر فلسفی، پیش از دوران صفویه و از مکتبی است که باید آن را «مکتب فلسفی متقدمین اصفهان» نامید، گفت: در مکتب فلسفی اصفهان، فقه و فلسفه و حکمت یک‌جا جمع شد و می‌توان به آن عنوان رویکرد فلسفیِ جامع داد.فیلسوفان ما همواره آرزو داشتند تا دین و فلسفه را یکی بدانند که در همین اصفهان و با اندیشه‌های میرداماد محقق شد.

علی کرباسی‌زاده اصفهانی، در ابتدای نشست علمی «مکتب فلسفی اصفهان» که امروز شنبه (۹ اردیبهشت‌ماه)، و به مناسبت نکوداشت هفته فرهنگی اصفهان در محل دفتر تبلیغات اسلامی استان اصفهان برگزار شد، اظهار کرد: مکتب فلسفی اصفهان اصطلاحی است که جای خالی آن دیده می‌شد و خوشبختانه امروزه جایگاه خود را یافته است. وقتی در یک دیاری تعدادی فیلسوف در حد میرداماد و میرفندرسکی ظهور می‌کنند و باعث رونق علم در مدارس و حتی خیابان‌ها و در واقع بین مردم می‌شوند، از رشد و توسعه بسیار و در خور تأمل فلسفه در اصفهان حکایت دارد که ما از آن با عنوان مکتب فلسفی اصفهان یاد می‌کنیم.

عضو هیئت‌علمی گروه فلسفه دانشگاه اصفهان ادامه داد: نمی‌توان انکار کرد که جریانی قوی در دوران صفویه شکل گرفت. با این‌حال نباید ظهور و ریشه مکتب فلسفی اصفهان را به این دوران نسبت داد. از مدت‌ها پیش‌تر و از قرون سوم و چهارم فلسفه در اصفهان پا گرفت.

این مدرس فلسفه شهرمان افزود: خیلی‌ها نمی‌دانند که ابن‌سینا در اصفهانِ ما زیسته و چه فعالیت گسترده‌ای در فلسفه داشته است. یکی از پایه‌های فلسفی شهر را همین ابن‌سینای مشائی شکل داد. گروه‌های فکری بسیار دیگری نیز مانند اسماعیلیان قبل از صفویه در این شهر بودند.

این فلسفه‌دان تأکید کرد: ما پیش از صفویه ابن‌مسکویه را داشتیم که فیلسوفی بی‌نظیر بود و شخصیتی جهانی دارد. ابن‌مسکویه در اصفهان زیست و تعالی یافت و درگذشت. اما متأسفانه امروزه مقبره او مهجور است و شهرداری اصفهان به آن توجه جدی نمی‌کند.

کرباسی‌زاده با اشاره به این نکته که ما در تاریخ اصفهان می‌توانیم از اصطلاحی به نام «مکتب فلسفی متقدم» استفاده کنیم، تصریح کرد: پایه‌های قوی و ریشه‌دار تفکر فلسفی را از پیش از دوران صفویه و با عنایت به شخصیت‌هایی که اشاره کردم و البته باز هم می‌توان نام برد، مکتبی است که باید آن را «مکتب فلسفی متقدمین اصفهان» نامید. اگر فلسفه ابن‌سینا را که در اصفهان تعالی یافت و بر روی فلسفه کار کرد، از اسلام حذف کنیم دیگر فلسفه ما حرفی برای گفتن ندارد و تهی می‌شود. ابن‌سینا مؤسس مکتب فلسفی متقدم ما است.

این پژوهشگر در ادامه و با نظر به همان فیلسوفان قبل از صفویه بیان کرد: حتی خیام که از نیشابور به اصفهان آمد و مدت‌ها در این شهر زیست، فقط شاعر و منجم نبود، بلکه فیلسوفی بی‌نظیر هم محسوب می‌شد. اندیشه‌های فلسفی او در همین اصفهان و مکتب فلسفی متقدم بالیده شد.

برآمدن فلسفه اصفهان از متون روایی

این پژوهنده فلسفه سپس یادآور شد: ریشه‌های اصفهان در علوم عقلی چنان است که کسانی همچون شیخ محمود اصفهانی صاحب «شرح قدیم» را داریم. خاندان ابن‌ترکه نیز از خانواده‌های مهم فلسفه‌دان در اصفهان بودند. حتی فلاسفه‌ای هستند که دوره‌های کاملی از فلسفه را نوشته‌اند و ما در تحقیقات نو به شناسایی‌شان‌ در شهر اصفهان موفق شده‌ایم.

وی گفت: کمره‌ای اصفهانی نیز از فیلسوفان بزرگ است که اصطلاح «حکمت متعالیه» را حتی قبل از میرداماد به کار گرفت. با این پیشنه قوی جالب است که مکتب فلسفی اصفهان در اصفهان شکل گرفت و مذهب اهل سنت در آن ریشه‌دار بود. خاک و جغرافیای اصفهان از منظر علم فلسفه نکته‌ها و جایگاهی بی‌نظیر دارد. حتی دوران ساسانیان و بیش از ۲۰۰۰ سال پیش نیز اسنادی در خصوص فلسفه در این شهر یافت شده است. اصفهان دیاری بی‌نظیر در فلسفه است که بیشتر تاریخش را هم غیراصفهانی‌ها نوشته و تأیید کرده‌اند.

این پژوهشگر و محقق تاریخ مکتب فلسفی اصفهان در ادامه، حوزه‌های علمیه اصفهان و دیگر نقاط جهان اسلام را مقایسه و توصیف کرد: برترین دیدگاه‌های فلسفی و قوی‌ترین فلاسفه جهان اسلام در اصفهان ظهور و رشد کردند. علوم عقلی و نقلی در اصفهان مسالمت‌آمیز پیش رفتند و کامل‌کننده یکدیگر هستند.

او به کاربرد مکتب درباره فلسفه اصفهان هم نگاه کرد و توضیح داد: وقتی می‌گوییم مکتب فلسفی اصفهان، مقصود مجموعه‌ای از نگرش‌ها، دیدگاه‌ها، کنش‌ها و... است که در آثار هنرمندان و فلاسفه و اهل علم اصفهان ظهور و بروز یافته است. نقطه مشترکی وجود دارد که در تأملات فلسفی تمامی آنان یافتنی است. برآمدن فلسفه اصفهان از متون روایی همان نقطه و فصل مشترک به شمار می‌آید که نباید آن را دست‌کم گرفت.

کرباسی‌زاده در ادامه توضیحاتش دربارۀ مکتب فلسفی اصفهان خاطرنشان کرد: آثار نوشته‌شده در مکتب فلسفی اصفهان به‌اندازه آثار نوشته‌شده در همه نقاط ایران است که بسیار درخور تأمل به حساب می‌آید. دوسوم حواشی و تعلیقات نگاشته‌ شده بر فلسفه ابن‌سینا که در تاریخ علم مطرح است به اصفهان تعلق دارد.

این متخصص فلسفه ایران و اسلام اظهار کرد: فیلسوفان اصفهانی نکته‌های نغز و نابی را از روایت‌های اسلامی استخراج کردند و بسط دادند که اقدامی شایان توجه است. از طرفی، تعارض‌هایی در بحث‌های فلسفی این شهر شکل گرفت که نشان‌دهنده پویایی و گستردگی بحث‌های فلسفی در این دیار است. فلاسفه اصفهان با مهارت تمام به این تعارضات و در دوران صفویه پاسخ دادند.

این پژوهشگر و مدرس  فلسفه گفت: ما مدارس مختلفی داشتیم که اختلافاتی بینشان بود و هرکدام در شاخه‌ای رشد کردند. این تنوع فکری و فلسفی نیز در شهر اصفهان درخور اعتناست. شیخ بهایی یکی از شخصیت‌های همین دوران صفوی است که در فلسفه درخشید.

او سپس به فعالیت فلسفی شاهان صفوی اشاره و بیان کرد: در فلسفه این عصر نیاز به متون شیعی داشتیم و شاهان صفوی نیز همسو با این نیاز از فلاسفه جهان اسلام  دعوت کردند. این را هم باید در نظر داشت که اصفهان فقط صاحب یک مکتب فلسفی نبود، بلکه مکتبی جداگانه در فقه و فقهات نیز  داشت. این فقه سرتاسر با معنویت و حکمت سرشته است.

عضو هیئت‌علمی گروه فلسفه دانشگاه اصفهان اظهار کرد: در اصفهان هرگز رویکرد اخباری افراطی شکل نگرفت و بین اندیشمندان آن راه نیافت. این مسئله را مدیون مکتب قوی فلسفی اصفهان هستیم. بزرگ‌ترین عالمان رجالی نیز در اصفهان ظهور کردند. تمام کتب حدیثی در اصفهان نوشته شده است که پشتوانه این رونق نیز حکومت صفویان بود.

این محقق فلسفه و دین خاطرنشان کرد: شاهان صفوی مروج تفکر عقلی، فلسفه و فرهنگ بودند و خدمات مهمی در این مسیر داشتند. امیدوارم این میراث را قدر بدانیم و از آن پاسداری کنیم. میرفندرسکی، اولین فیلسوف تطبیقی، در همین مملکت صفوی ظهور کرد. این بُعد از زندگی او در جهان اسلام دارای اهمیت بسیاری است. اما چنین مسائلی متأسفانه امروزه دست‌کم گرفته می‌شود.

تحقق آرزوی اتحاد دین و فلسفه در اصفهان

کرباسی‌زاده در پاسخ به این سؤال خبرنگار ایسنا که «سرنوشت مکتب فلسفی اصفهان پس از صفویان چه شد و آیا این رونقی که فرمودید در دوره‌های دیگر و حتی عصر ما وجود دارد یا خیر؟» گفت: در این نشست تا دوران صفویه بحث شد، اما در دوران پس از آن نیز نشانه‌های رونق فلسفه در اصفهان بسیار است. در اینجا دوران قاجار و آخوند ملاعلی نوری را مثال می‌زنم که در اصفهان از ۲۳سالگی و حدود ۷۰ سال تدریس کرد، شمار شاگردانی که تربیت کرد بسیار زیاد است، در دوران فتحعلی‌شاه شهرت فراوانی یافت و این شاه نیز او را به تهران دعوت کرد تا مدرس مدرسه تازه‌تأسیس فتحعلی‌شاه قاجار در مرکز شود.

او در ادامۀ پاسخ خود چنین گفت: این روحانی پاسخ می‌دهد که من در بین شاگردانم فقط ۴۰۰ مجتهد دارم که نمی‌توانم ترکشان کنم و باید اصفهان بمانم. فتحعلی‌شاه از او می‌خواهد که یکی از شاگردانش را به‌جای خودش به تهران بفرستد. بنابراین، نوری هم ملا زنوزی از نامدارترین شاگردان خود را راهی تهران، پایتخت ایران می‌کند. از ورود زنوزی به تهران است که مکتب فلسفی این شهر شکل می‌گیرد. این مکتب فلسفی در ادامه به سبزوار و عتبات و قم هم راه پیدا می‌کند و هنوز نشانه‌های پویایی و آثارش را می‌بینیم.

این مدرس دانشگاه اضافه کرد: اینکه ما الآن مکتب فلسفی اصفهان در شهرمان داریم، سؤالی نیست که بتوان به آسانی پاسخ گفت. در حال حاضر، فلسفه اسلامی ما وضعیتی بسیار پیچیده دارد و اختلافات زیادی در آن ظهور کرده است. اگر بخواهیم بگوییم امروز هم مکتب فلسفی اصفهان به‌طور مشخص فعال است یا خیر به بحث‌ها و بررسی‌های گسترده‌تری نیاز دارد، زیرا فلسفه در ایران امروز قلمرو جدیدی یافته است.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • ترجمه «قلمروزدایی علم و دین» روانه بازار نشر شد
  • مجموعه ۹ جلدی بن‌مایه‌های فلسفه دین رونمایی می‌شود
  • زائران حج شناخت و معرفت خود را تقویت کنند
  • رادیو یعنی گرما صمیمیت و درک هستی
  • جغرافیای اصفهان از منظر علم فلسفه جایگاه بی‌نظیری دارد
  • اطلاعیه جذب نیروی انسانی شرکت پتروپالایش سهروردی صفاهان زیرمجموعه هلدینگ پتروپالایش اصفهان
  • عرضه «صفات الهی» در کتابفروشی‌ها
  • دهه سرآمدی آموزش فرصت مغتنمی برای ادای احترام به پیشگامان ساحت تولید و نشر معرفت و حکمت است
  • پایان رقابت‌های قهرمانی کاراته کشور با معرفی نفرات برتر+فیلم
  • زائران بیت الله الحرام با شناخت و معرفت به زیارت خانه خدا بروند